امشب با علی حرفیدم..کاش نمیحرفیدم... خیلی بد ج میده.خیلی...البته خب طبیعی .. الان دلا جونش هست.. ی عکس فرستاد کوشه اسم دلا بود..با اون عکس زشتوش..
بی خییییییییییییییییییال ادمای چیپ ! آدمای بی ارزش...
باید ب فکر امتحان باشم
خدا جونم لطفا من ببخش._.
هیییییچی نخوندم پس فردا امتحان گل توو سررررررررررم تشریحی هم هست :( اصلا حوزله ندارم خب خیلی چررررررررته
کاش برسم بخونم...
چقدر دوری و نزدیکی...
دیشب یکم یا علی حرفیدم چرت میگفت یعنی در واقع من نمیفهمیدم چی میگه...تو اف بی دوباره فرند شدیم..از دلا عکس گذاشته بود..دلم موی فر خواست..
هووووووووم....
برویم..ک قول دادیم درسخوان شویم
دیشب محدثه گفت دماغش عمل کرده واسه همین نیومده..خیلی یهوویی بود..حالا قراره هر وقت حالش اوکی شد برم خونشون باید واسش کیک و باسلق و بیسکویت درس کنم...گفت صدرا کچلم کرده بس گفته بیاد دنبال من ، که محدثه رو ببینم :)) امروز از بهارسایت سفارش دادم امیدوارم زود برسن
واسه امتحان هیچی نخوندم فقط یه فصل :(
واسه خاله کیک پخیدم و کیف پول هم گرفتم خوشش اومد .
مستر نوشته بود کاش بودی... منم یهو قاطی کردم نوشتم خوش ب حالش ولی بعد کلی ب خودم فحش دادم این چ کاری بود :/
ن با م و خواهرش رفته بودن بیرون بعد عکس گرفته بود میخواست بزاره اینستا از من کپشن میخواست :/ به من چه آخه ..خیلی ازش خوشم میاد نکبت
کاش جور میشد...خدایا یعنی میشه؟
باید با مینا برم خرید امیدوارم بیاد...
خب دیروز پسریکی از اقوام اومد دنبالم ، تموم مسیر داشتم فک میکردم جلو بشینم یا عقب :)))هر دوش زشت بود بالاخره دل زدم ب دریا جلو نشستم فک کنم یکمی تعجبید:)))) ب مامان گفتم ، گفت نه زشت نبوده چ اشکالی داره
3شنبه با دوستان رفتیم فست فود بعدم رفتیم قلعه عکس گرفتیم خوووب بود
دوس دارم محدثه رو ببینم...ولی خیلی سرش شلوغ انگار .__.
3شنبه امتحان حذفی دارم باید خوو ب بخونم ،زبان هم باید مرور کنم همه اش انباشته کردم :/
باید برم واسه خاله کادو بگیرم کیک هم درس کنم تولدش بوووود