اردی بهشت ِمن

خدایا بگیر از من ، هر آنچه تو را از من میگیرد :)

اردی بهشت ِمن

خدایا بگیر از من ، هر آنچه تو را از من میگیرد :)

28

پاییز تموم شد...من همچنان تنها...

امشب ب معنای کلمه تنهایی حس کردم..همه بچه ها برنامه ها خودشون داشتن..ب امین گفتم بریم بیرون گفت نمیتونه..واسه اینکه خوابگاه نمونم زدم بیرون..یکم ک پ چرخیدم ..دنبال ظرف واسه چشم روشنی خونه امین...چیز خاصی ندیدم. فقط ی شیشه گرفتم واسه مربا .با ی بطری . خواستم برم کافه..پشیمون شدم..رفتم فست فود شام گرفتم تو محوطه نوش جان کردم ....

جای خالی نگین واقعا حس میکنم -_- 

هیچکس رفیق نیس...

چهارشنبه بلیط گرفتم ...

خدایا هوام داری؟

27

دیروز عصر با م و الف رفتیم بیرون اول 2 تایی رفتیم یکم جرخیدیم رو سکوو هم رفتیم ویش فوق العاده بووود 

رفتیم جزیره یکم بازی کردیم بعد هم دیگه اومدیم خوابگاه 

با محبت دوس شدم . دختر خوبی ب نظر میاد :)

دیگه؟ همینا

ددی پریشب پی ام داده بیداری ؟ ک ج ندادم

میخوام برم تهران نمیدونم بلیط بگیرم یا نه...آخه کلاس امیری هنوزمشخص نیس

26

مهر آبان آذر...به همین زودی گذشت..اما چطوری گذشت؟خوب؟ بد؟

سال قبل کلی خاطره داشتم با این سه ماه..کلی روزای بد داشتم اما شیرنی روزای خوبش بیشتر بهم میچسبید

امسال...روزام معمولی بود...هیچ روزی واسم خاص نشد..

فردا قراره 4 تایی بریم بیرون..امیدوارم خوش بگذره


+ ددی گفته بود وقتی رفتم تهران بهش خبر بدم! وقتی که بهش گفتم شاید بیام بلاک کرد...فازش چیه دقیقا..

25

خب یکشنبه حالمان بد شد رفتیم خانه ،

خداروشکر امیری تشکیل نشد ولی گفتار گفته غیبتاش زیاده :/ 

اووم این مدت با هم شهری جان صمیمی شدیم :/ 

2 تا انیمه دیدم مینیون و 6 ابر قهرمان عالی بودن 

ی سریال چرت کره ای هم میبیم 

رولت خامه و یک عدد کیک هم درس کردیم 

1 ساعت هم درس خوندیم :/ 

باید برنامه ریزی کنم واسه درسا ....خییییلی عقبم ...

کاش جور شه آخر هفته آینده برم تهران ._.

24

ظهر رفتم کلاس با استاد صحبت کردم واسه هفته آینده نرم قبول کرد 

احتمالا 26 برم تهرون 

3 شنبه ایشالله میریم خونه

کاش وقت شه برم اون بارونی و کیف بخرم ._. 

دیروز واسه همشهری شام پخیدم کلی تشکر کرد و پست گذاشت ...

صبح کلاس دارم فعلا نخوابیدم :/

امروز اینساید اوت دیدم جالب بود 

ویس گفتار هم گوش نمودیم 

و شام پختیم این بود امروز ما