دیشب محدثه گفت دماغش عمل کرده واسه همین نیومده..خیلی یهوویی بود..حالا قراره هر وقت حالش اوکی شد برم خونشون باید واسش کیک و باسلق و بیسکویت درس کنم...گفت صدرا کچلم کرده بس گفته بیاد دنبال من ، که محدثه رو ببینم :)) امروز از بهارسایت سفارش دادم امیدوارم زود برسن
واسه امتحان هیچی نخوندم فقط یه فصل :(
واسه خاله کیک پخیدم و کیف پول هم گرفتم خوشش اومد .
مستر نوشته بود کاش بودی... منم یهو قاطی کردم نوشتم خوش ب حالش ولی بعد کلی ب خودم فحش دادم این چ کاری بود :/
ن با م و خواهرش رفته بودن بیرون بعد عکس گرفته بود میخواست بزاره اینستا از من کپشن میخواست :/ به من چه آخه ..خیلی ازش خوشم میاد نکبت
کاش جور میشد...خدایا یعنی میشه؟
باید با مینا برم خرید امیدوارم بیاد...