اردی بهشت ِمن

خدایا بگیر از من ، هر آنچه تو را از من میگیرد :)

اردی بهشت ِمن

خدایا بگیر از من ، هر آنچه تو را از من میگیرد :)

جمعه تولدم بود همه چی خووب بود 

نعمت رید گیر داده بود از محدثه خوشش میاد حتی تولدمم تبریک نگفت 

آخه آدم اینقد پی پی شانس 

دیروز اونم هم دیدم ک از 206 پیاده شد با گل .

من چرا اینقد بدشانسم واقعا؟

هیچکی دوسم نداره .واقعا چرا؟چمه؟

اعتماد بنفس؟آشپزی؟همه ش چرررت 

هیچکی نداررره...هیچکیم ندارم....

امروز صبح حالم بد شد بالا آوردم ...

دیدور عصر با نگین نشسته بودیم مناظره میدیم در زدن دیدم شبوا و الهام بادکیک و کادو و بادکنک :)) واقعا ذوق کردم خیلی خوب بوود 

اولین سورپرایز عمرم 

پریشب با نعمت و فواد رفتیم بیرون شب کنکورش بود خیلی خوش گذشت دیدمش دوباره دلم خواستش ...گوگولی خیلی خیلی هم باحال..

کاش منم قبول شم باهم بریم تهران...

ولی چند روزه افتضاح اصلا درس نمیخونم

لعنت ب فکر و خیال مسخره 

زندگی مسخره...کم اورد گریه کرد

گیر داده مامان بریم خونه ..نمیزاره نگین بیاد یعنی قبول کردا اون پدر باز نزاشت 

خسته شدم :( 

ب متین گفتم مقاله برام ترجمه کنه گفت وقت ندارم ب خاطر جشن مسخره :/ حالا مثلا چی میشه ی نفر ک میتونه ب کسی ک ضعیفه کمک کنه ...

باز کلی وقت من میگیره :( خودمم ک هیچی بلد نیستم ترجمه کنم..

خدایا چرا اینقد بدشانسم ؟

یک ساعت ادبیات مونده از برنامه

میخواستم جشن بگیرم ولی با این اوضاع هیچ کاری فک نکنم بکنم . 

اصلا این همه خرج کنم اونم با این خونواده مسخره و دوستای مسخره تر ک چی؟ 

سورپرایز ..هه .. تو حتی خودتم نمیتونی تولد بگیری و بهت خوش بگذره 

عکسش فرستاد با اون زشتو ... بغلش سرش کنار سرش دستش رو سینش.. بهش گفتم حسودیم میشه فقط ی ایموجی ناراحت فرستاد ...