شب امتحان زبان
خوابم میاد
ی کلمه هم حالیم نیس
الان باید جزوه رو ترجمه کنم
بعد تمرینا
دلم علی میخواد قربونت برررم با اون خنده های شیرینت
دارو و اندیشه دادم دو تا امتحان سخت ک واقعا پدرم در اومد!! دیروز رفتم تو کلاس از رفتار نگین واقعا بدم اومد...ی امتحان واقعا ارزشش نداره...همیشه ب خودت تکیه کن! ب هیچکی وابسته نباش! ب هیچکی اعتماد نکن ! برگم سیاه کردم دادم اندیشه هم بد نبود دیروز هیچی نخوندم امروز باید ۲۰۰ اسلاید بخونم یعنی میرسم؟
علی جوابم نداد ...دلم براش تنگ...
خونه! ۲ تا امتحان دارم ! سخت!۲ روز وقت
حالم خوب نیس جسم و روح قاطی کرده....
علی حرف نمیزنه...دلم براش تنگ شده؟ نمیدونم... پس چرا میخوام کادو فارغ تحصیلی بفرستم؟ چرا؟
گفت معذرت میخواد واسه تموم امیدهایی ک واسم ساخته و خراب کرده ..یعنی چی؟
دل آرا....
شی ایز داکتر !
باید برم درس بخونم ولی حالم خوب نیس
ی عالمه سوال بی جواب...
حست چیه!
بیشتر از بقیه بهت حس دارم؟
:(
کنکور دوباره یا ارشدیا کار؟
چ جوری غم این خستگی از یادت رفت
دلم بیرون رفتن میخواد.... نوتلابار...
امتحان دادم اصلا خووب نبود فقط میخوام پاس شم
حالم بعده خوابم نمیبره ضعف دارم...فکرم پیش ر...طفلک..اصلا فک نمیکردم ..آخه چرا ادما اینقد عوضین...
میخوام دارو خوب بخونم فعلا 6 تا جزوه..ا/ه روزی 2 تا بخونم تا 4تموم شه بعد اندیشه بخونم بعد ی روز بیماری 1 مرور..امیدوارم عملی شه
دیروز علی بام حرف زد گفت دلش برام تنگ شده..اخر در مورد عمو پرسید..بعد دیگگه جوابم نداد
امروز بالاخره پست گذاشت عکس جالبی بود اولین لایک زدم
صبح ک از خواب بیدار شدم دیدم خونده پی ام ج نداده
همش منتظرم بیاد باهم حرف بزنه حرف حرف...
دلم براش تنگ شده
هنوزم میمیرم واسه خنده هات
مای فرست لاو
نمیدونم باید چیکار کنم رابطمون مث دوتا ادم معمولی شه...
هیچی نمیخوام جز دیدنت حتی واسه چند دقیقه
کاش این وبلاگ مثل قبل بود مینوشتم دلم برات تنگ شده و تو پی ام میدادی...