امتحان آناتومی داغون دادم ...
3 تا کیک درس کردم واسه بازارچه همه خوششون اومد ....ولی پدرم در اومد -_-
همشهری جان سفارش کیک تولد داده واسه دوستش..نمیدونم وقت میکنم یا نه
یکشنبه امین ناهار دعوتم کرد...رفتیم کباب خوردیم بعد خونه اش نشونم داد ..پریشب گفت دلش واسم تنگ شده بود...ولی چرررت میگه -_-
هووووووووووم
حالم خوب نیس...سرما خوردم..امروز 2 ساعت طول کشید تا سوپ درس کردم ..
همه رفتن خونه...