جمعه واسه امین کیک درستیدم رفتیم بیرون یکم تاب خوردیم کلی اذیت کردیم همدیگرو برگشتیم
م میگفت حتما حسودیش شده :/
فردا آنا دارم فقط ی صفحه تونستم بخونم تازه فردا زبان هم دارم
دلم واسه امین تنگولیده -_- کاش مث قبلا میشد ._.
خدایا میشه ی کاری کنی همه چی درس شه ._.