امروز عصری مسعود پی ام داد اول در مورد نیلو پرسید بعد گفت میای بریم بیرون !! دلش گرفته بود قبول کردم..یکم تاب خوردیم بعد در ب در دنبال کافه :))) رفتیم پازل ک خیلی چرت بود میگفت میخوام سلیقه ات امتحان کنم تو انتخاب کن یهش میگم خب هوس چی کردی میگه هوس کردم تو رو امتحان کنم :))) بستنی میوه ای سفارش دادیم ک اونم خوب نبود :دی کلی ماجرا تعریف کرد و خندیدم ^_^ بعد رفتیم ساحلی قدم زدیم بعدم تشریف آوردیم خانه :دی خوش گذشت
قراره واسش کیک درس کنم :/ ولی موندم نیلوفر چیکار کنم :/هووووم
امروزم تا ظهر خواب بودم ظهرم فقط فیلم دیدم ..خریدم نرفتم :/