اردی بهشت ِمن

خدایا بگیر از من ، هر آنچه تو را از من میگیرد :)

اردی بهشت ِمن

خدایا بگیر از من ، هر آنچه تو را از من میگیرد :)

63

امروز تقویم و کارت ِاومد:) کارت رو میخواستم ب زی زی بدم ک فکر نکنم بشه...

صبح دیگه نخوابیدم ساعت 9 صبحونه خوردم بعد ریاضی خوندم، ناهار..خیلی خوابم میومد خواستم 40 مین بخوابم بعد برم کتابخونه ک 40 مین شد 4 ساعت:| تا 5 خواب بودم بیدار شدم ی خورده زیست خوندم بعد هم خونه مادرجون

الان اومدم خونه..پدر گفت میمری گوشیت ج بدی  و ی سری چرندیات دیگه حالم گرفت...من اصن گوشیم نبرده بودم...بدم میاد ازش.....

پژمرده شدم...دلم برا علی تنگ شده..از دیروز واتس نیومده..هووم..دلم میخواد برم پخلش..باهاش حرف بزنم...

ولی اون...من دوس نداره...

هی..بیخی..

باید واسه فردا ریاضی بخونم..یادم رفت بهش اس بدم ببینم ساعت چند میاد..

امسال باید حتماااااااا قبول شممممممم ^________^

من موفق میشمممممممممم..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد