امروز کلاس فیزیک داشتم..خوب بود..
فردا هم ساعت 3 ریاضی .
همش میگم از فردا صبح زود بیدار میشم میرم کتابخونه ولی هیچ...ساعت 11 تازه از خواب بیدار میشم..
کسل..بی حوصله...
باید خودم ی کاری کنم..اینجور فایده نداره..
هی بشینم ب علی فکر کنم هی گریه کنم..زاری کنم..برمیگرده ؟حسش بهم تغییر میکنه ؟نه...
باید وقتی فکرم میره سمت اون منحرفش کنم..نباید اینقد درگیرش باشم..
بهتره از درسای آسون شروع کنم و اونایی ک دوسشون دارم..
کاش فردا بتونم بیدار شم برم کتابخونه:|
صبح زود بیدار شدن هم آرزوست..
فکر کن فردا مسافری و ساعت 9 بلیط داری !!!
اووووم..همینا دیگه....