وقتی به تو فکر می کنم
از همه دلسرد میشم
تنهام توی خیابونا،از تو دارم سرد میشم
هیچ کس به جز خیال تو با من قدم نمی زنه
حس می کنم کنارمی
هنوز سرت رو شونم
اینجا روزا بدون تو شکل همه
هیشکی نمی دونه دنیام جهنمه
احساس تو به من یه حس مبهمه
بی تو مرگِ من مسلمه
نمی تونم راحت باهات حرف بزنم
همیشه از تو با همه حرف می زنم
حس تو تنها سوالم
بی تو مرگ من مسلمه
لحظه به لحظه ی بودن با تو را دوره کردم
من خدا را هم خسته کردم
تنها نشستم و عکست غرق گریه کردم
دیگه رو به مرگم
بگو بر می گردم
بگو بر می گردم
شبا با گریه می خوابم
به بالش مشت می کوبم
نمی دونی چقدر سخته که مجبورم بگم خوبم
هزار سال بگذره بازم تنم بوی تو رو میده
دروغه هیچ کسی هرگز
جای تو رو نمیگیره