زیست : 9-10.30 زیست فصل حواس ،10.45
4.45تا6.15 ادامه فصل باید تموم شه !
شیمی: 2.30 تا 4.30 فصل 1 شیمی 2 تست !
فیزیک 1.45تا 12.15 فصل اول
ریاضی:
زمین
ادبیات:7تا 8 تاریخ ادبیات پیش
دینی
زبان:لغات درس 2 12.20 تا1.20
عربی
هر شب یه آرایه !
گفت صبح زود بیدار شدن!این واقعا خیلی مهمه !!یکی از مشکلات من همینه !!!
باید فردا سعی کنم صبح زود بیدار شم !خوو اولش ی خورده سخته آدم تخت خواب گرم و نرمش ول کن اما بعد ک بیدار شی دیگه همه چی اکیه فقط 5 مین اولش سخته !پس فردا باید صبح 8 بیدار شم برمکتابخونه !امشب باید ب زینب اس بدم ببینم فردا میاد یا نه !
امروز برم حمووم !!! وشب هم یادمباشه نماز بخونم و دعا کنم !نماز خوندن واقعا باعث آرامش آدم میشه
برنامه دقیق بنویسسسسم !مثل همونی که لیانچو واسم نوشته بود !متاسفانه وبلاگش حذفیده !اگه میشد اون دفتر پیدا کنم خوب بود ولی فکر کنم انداختمش دور !!!
اگه پیدا نشد ک خودم مینویسمش :)
ساعت مطالعه ام خلییی کمخ حداقل باید 9 ساعت باشه !!
ب هر حال هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد!!!
بهله :)))
باید این مدت خووب خوب درس بخوونم !این بار دیگه نباید اجازه بدم تبدیل ب حسرت بشه
خدایا حواست بهم هست مگه نه ؟:)
خب همه چی تموم شد خداروشکر :) چون ف پیشم بود خیلی سخت نگذشت :)
فقط ب خاطر اینکه ب محمدرضا پی ام دادم هیچوقت خودم نمیبخشم !!!خیلی کار احمقانه ای بود !!!!!!!!
مسعود بهم پیشنهاد داد..یه فته ای فکر کنم باهاش حرفیدم ..دیشب گفت بای:)) فکر کنم کات شد دیگه :دی
قرار بود بعد ازتعطیلات برم اهواز !فکر نکنم دیگه برم ! نمیدونم ،اخه چون ف میره ممکنه افسرده شم
اشکان دیشب پی ام داده بود بعضیا در نبود ما چ خوشگل شدن انگار ساخته بهشون !منم گفت نه پ میخواستی معتاد شم ؟
یکی از دوستای مسعود هم ادد کرده بود
زهرا گفت تو خیلی خوشگل و ظریفی پسرا باید ایز خداشون باشه ک تحویلشون بگیری ! یعنی بعد از این حرفش چنان مغرور شدم :)) خب راس میگه دیگه ! صورتم ک مشکلی نداره تیپم هم مانکنی صدام هم ناز و عشوه دار ، رفتارم ب این مهربونی !
خونواده ام ک خوب ، فقط میمونه رشتم ک باید خانووووم دکتر شم ^_____^دیگه همه چی اکیه !!!
امروز حرفای سرورپور عالی بودن !این بشر حرفاش یعنی خدااااست
الهی قربونتون برم من
خدایا ب امید تو :) :) :)
هوووم...
من اگه اینجور آدمی بودم ک میگفتم ببینمت نه اینکه تو بگی ببینمت من بگم نه !
عایا این بشر ب غرور من فکر میکند ؟عایا این بشر اصلا براش مهم نیس چی ب سر طرف مقابلش میاره ؟
تنها چیزی ک میدوونم اینه ک ازش بدم میاد...خوردم کرد..داغونم کرد...له ِله...
چرا من ب خودش دلبسته کرد خوب ؟! بیکار بود ؟! پس چرا من عاشق ادمای دیگه نمیشم ؟چرا هیچکی ب چشم نمیاد ؟
از همشون متنفرم..پر حس تنفر...ی روزی تلافی میکنم... منم بد میزنم توو حالش...
امروز صبح ساعت 8.30 با حرفای چرت مام بیدار شدم..این (من) برام چی بود ؟! از این چرندیات...
با این حرفایی ک میگی انتظار داری عاشقت باشم ؟
بعد کلاس فیزیک رفتم کتابخونه..1.30 ریاضی..پیاده اومدم..ی روان نویس + سالنامه 93 گرفتم..فردا صبح میخووام برم کتابخونه..
4 ریاضی دارم..یادم باشه ب استاد فیزیکم اس بدم...
خدایا خودت آرامشم رو بهم برگردون ..
آرومم کن