زندگی مسخره...کم اورد گریه کرد
گیر داده مامان بریم خونه ..نمیزاره نگین بیاد یعنی قبول کردا اون پدر باز نزاشت
خسته شدم :(
ب متین گفتم مقاله برام ترجمه کنه گفت وقت ندارم ب خاطر جشن مسخره :/ حالا مثلا چی میشه ی نفر ک میتونه ب کسی ک ضعیفه کمک کنه ...
باز کلی وقت من میگیره :( خودمم ک هیچی بلد نیستم ترجمه کنم..
خدایا چرا اینقد بدشانسم ؟
یک ساعت ادبیات مونده از برنامه
میخواستم جشن بگیرم ولی با این اوضاع هیچ کاری فک نکنم بکنم .
اصلا این همه خرج کنم اونم با این خونواده مسخره و دوستای مسخره تر ک چی؟
سورپرایز ..هه .. تو حتی خودتم نمیتونی تولد بگیری و بهت خوش بگذره
عکسش فرستاد با اون زشتو ... بغلش سرش کنار سرش دستش رو سینش.. بهش گفتم حسودیم میشه فقط ی ایموجی ناراحت فرستاد ...