امروز برگشتیم خووونه...یکشنبه شیرینارو واسه محد فرستادم ..ولی انیس کادو برده بوداحساس میکنم منم باید میخریدم._. سه شنبه رفتم خونشون انیس هم بودخووب بود کلی زحمت کشیده بود..بعدم صدرا رسوندم خوابگاه.
4شنبهه هم رفتم خونه دخترخاله جان واسشون کیک و کادو گرفتم ..شب هم اومدم خوابگاه
2شنبه هم با ف رفتیم مزووون لباس عروس پوشیدیم ملت سرکار گذاشتیم کلی خندیدیم :))
باید دررررررررس بخونم خیلی انباشته شده