از دیشب مسموووووووم شدم :(( ب خاطر آش رشته نذری ! ظهر کامل خواب بودم نه صبحونه خوردم ن ناهار .فقط 2 تا چای
خواب علی رودیدم ک باهام آشتی کرده :( اینقدخووووشحال بودم توو خواب .
میخوام دوباره زنگ بزنم اون فالگیر ! 35 ! باز باید هدر بدم !درحالی ک اون اصلا در مورد علی هیچی نمیگه .
کاش خدا خودش کمکم میکرد...
فردا باید زنگ بزنم حقدوست . واسه وقت مشاوره .
این کلاس عکاسی هم انگار نمیخواد شروع شه :( همه امیدم ب این کلاس بود شاید حالم خووب کنه..
امین هم ک نیستش...
آااای