اردی بهشت ِمن

خدایا بگیر از من ، هر آنچه تو را از من میگیرد :)

اردی بهشت ِمن

خدایا بگیر از من ، هر آنچه تو را از من میگیرد :)

9

دیشب تا ساعت 4 با ص حرف زدم تغییر کرده بود...کاش امشب گوشیشو روشن کنه..

صبح همشو خواب بودم طبق معمول ظهر هم یکم نت بعد هم درس 2 ساعت زبان 2 ساعت ادب

امشب فعلا م خبر نداده ک کی فیزیک بخونیم 8.50 میرم ریاضی بخونم ..

کاش میشد بگیرم براش :|

هووووم...همین دیگه...


8

یعنی خاک تو سر تنبل ِمن !

ظهر 2 ساعت خوابیدم حالا دیگه خواب ندارم...هیچ کاری هم نکردم شب هم خونه مادرجون بودیم اینا...

ص امروز اس داد..

عصر رفتم کتابفروشی خودکار رنگی و سالنامه خریدم جزوه قرمز هم سفارش دادم 

دوس ندارم هر جا میرم در مورد کنکور من حرف میزنن مامان میگه اصلا درس نمیخونه تا صبح بیداره تو اینترنت میچرخه اینا...همشم میگن از دخترخالت یاد بگیر روزی 12 ساعت میخونه..خو ب من چه اون خر خونه من نیستم :|

خسته شدم از این همه تحقیر...کاش خدا راهنماییم میکرد.........


+نمیخوام در موردش فکر کنم :)


7

- بابایی حالش چطوره ؟:) خوب هستن آیا ؟

-سلام دختر گل ِمن...بابا حالش بد نیس.سعی میکنه خوب باشه.امنحاناشه.خوب درس نمیخونه.ر.ی.د.ه:| اونی ک عاشقش بوده هم هی میاد جلو چشاش اعصابشو بهم میریزه

-:دی عاشخ ؟!فک میکردم فقط دوس داشتنه.مگه هم دانشکده این ؟!اوو چقدر زود شروع شدن@@بابایی جونم نگرانتون بودم وگرنه مراحم (!) نمیشدم 

-اون پزشکیه

-حال ِمنم خیلی خوبه دوشواری نداریم کلن :) بی استرانگ ددی.شبتون شیک^^


پ.ن:گفت و گوی امشب بعد از 1 هفته تحمل دلتنگی ! و دوباره لععنت فرستادنای من ب خودم ب خاطر اس دادن !!!

یعنی خیلی شیک بهم گفت برو گم شوووو !!!!!


پ.ن :قول میدم یکی از رشته های تاپ قبول شم !قول میدم نشکنم !قول میدم ی روز خبیث ترین معشوقه دنیا میشم همه اینارو تلافی میکنم !


بعدا نوشت :دیشب ساعت 3.7 اس داده بود دوست دارم .من ساعت 3.47 دیدمش..هیی..عاشق ِاون...به من میگه دوست دارم..نمیخوام اصن..هیچی نمیخوام...

من این مدت یه احمق تمام عیار بودم :|

6

امروز ب خاطر مری نخوندم..مهمون داشتن .. از فردا 7ساعت...2ساعته دارم اسکن میکنم براش..سرعت نت هم ک لاک پشتی اعصاب نمیذاره واسه آدمی :|

دلمم ع رو میخواااد ای خدااااااااااا:(( دلم براش ی ذره شده :| ی کاری کن لطفا...


+اینقده حسودیم شد زیر اون عکسه اسم نگار رو نوشته بود :| :|:|


کاش دلش برام تنگ میشد...

5

دیشب خاله ی عالمه باهام حرف زد..با اینکه خودم اینارو میدونستم ولی خوب واسه انگیزه خوب بود..اومدم خونه با ی پشت کنکوری دیگه دقیقا عین خودم آشنا شدم یعنی کپ همیم :دی قرار شد از امروز باهمدیگه بخونیم تا خود کنکور ..هوای همو داشته باشیم کم نیاریم این بار..فقط تنها فرقمون اینه اون ریاضیه ،امروز باید 5 ساعت بخونیم فعلا اون ی مهمون کوشولو داره وقتی رفت باهم میخونیم ..

+من نمیدونستم ف رفته اکو داده..یعنی فاجعه

+دیشب تولد ا رو هم تبریک گفتم ..

+امروز صبح حالم اصلا خوب نبود :|ولی الان خوبم

+اون دار بافندگی رو هم سفارش دادم واسه تفلدم

+امروز 7 روز ک ازش خبر ندارم..دلم خیلی براش تنگ شده :| اف بی شم دی اکتیو کرده..خدایا خودت مواظبش باش..نذار غصه بخوره..

+برویم ی چیزی بخوریم و جزوه فیزیک بنویسیم