اردی بهشت ِمن

خدایا بگیر از من ، هر آنچه تو را از من میگیرد :)

اردی بهشت ِمن

خدایا بگیر از من ، هر آنچه تو را از من میگیرد :)

:)

امروز صبحشو که همش خواب تشریف داشتم ظهر تماما نت بودم و بابا لنگ دراز نیگاه کردم عصر هم ی دفعه ای زد به سرم تنهایی رفتم خونه مادر جون..اونجا کلی با خاله خندیدیم شام خوردم بعد هم داداشی اومد دنبالم که مامی گفت خاله اینا میان خونمون با دخی خاله ی کم حرفیدیم اینا..دخی خاله گفت پسرا نزدیک امتحاناشون ک میشه ب خاطر استرس جی اف میگیرن

هیچی دیگه امروز هم درس نخواندیم این بود امروز من...

خدایا شکرت...


+خدا جونم یا بهم بدش یا این حسمو ازم بگیر ...دیگه نمیتونم...


+ز گفت چقدر احمقه که تو این شرایط رفتارشو تغییر داده..گفت فقط به خونوادم و درسم فکر کنم..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد