آقا چهارشنبه رفته پیش ی عدد مشاور بعد بهم گفت تو خیلی باهوشی و استعدادی تازه اعتماد به نفست هم زیاده آخه با بعضی حرفاش مخالفت میکردمبــله یه همچین آدمیم من
هیچی دیگه دیروز هم هیچی نخوندیم شب هم رفتم مکالمه هایی رو که از روز اول با ع داشتم خوندم من اگه به حرفاش گوش کرده بودم الان تهران دانشجو بودم :( ولی خو احمقم دیگه.چتایی که در مورد کنکور نبود خیلی باحال بود
بعضی از رفتارامون شبیه همه.الان دیگه ع یه جوری شده ولی اون اوایل ی جور دیگه بود چقدر جور در جور شد دیشب هم براش آف گذاشتم معذرت خواهی کردم.صبح که هیچی نخوندم رفتم حمام بعد هم یکم با مادر حرفیدم که برام دبیر بگیره نا آدم شم بعد هم کباب شامی درست کردم
سرآشپز شدیم دیگه !بعد قرار بود ظهر برم کلاس فیزیک که کنسل شد اومدیم کنکور 92 رو به سلامتی ثبت نام کردیم بعد هم رفتیم فیس بوق
بعد هم شکلات داغ درست کردم النم اینجام.فردا هم آزمون خیلی شیک قراره برم خراب کنم !آزمون ُباید برم !